صرافی های ارزهای دیجیتال از فعال شدن قیمت لیکویید و صفر شدن اکانت تریدرها سود میکنند. اما چطور میتوان قرارداد آتی یا معاملات فیوچرز بیت کوین را با مدیریت سرمایه و لیکوییدی هماهنگ کرد تا دچار ضرر نشوید.
بسیاری از تریدرها و فعالان بازار دقیقا نمیدانند که صرافی ها در بازار مشتقه، چگونه ریسک خود را مدیریت میکنند.
معامله گران با تنظیم قیمت حد ضرر در خرید و فروش هایشان به راحتی میتوانند از لیکویید شدن جلوگیری کنند.
انجام منظم آزمونهای استرس مالی در اینجا پاسخی است که به شناسایی و مقابله با ریسکها و مدیریت سرمایه و لیکوییدی کوتاهمدت و بلندمدت کمک میکند. تست استرس مشکلات مربوط به موسسه و همچنین مشکلات بازار را شبیهسازی میکند که میتواند برای تحمل ریسک ارزیابی شود.
نقدینگی و بازارها در معرض تکامل هستند و استراتژیهایی که به ما کمک میکنند از گودال خارج شویم نیز باید با گذشت زمان تکامل یابند. روشهایی که یک دهه پیش کار میکردند ممکن است دیگر در شرایط فعلی کار نکنند و به همین دلیل است که اطمینان از بهروزرسانی منظم استراتژیهای مدیریت ریسک بسیار مهم است.
تمرکز فیزیکی همه موجودیهای سازمان شما را در یک حساب واحد قرار میدهد. ادغام مفهومی نگهداری چندین حساب در یک بانک است، اما بانک این حسابها را هنگام محاسبه سود ترکیب میکند. ساختارهای همپوشانی چندین حساب هستند که معمولاً در پایان روز توسط بانک انجام میشود.
یک راه ساده برای کنترل جریان داراییهای نقدی، تلفیق آنها در یک حساب یا مکان مرکزی است. با ادغام فیزیکی داراییهای نقدی، دید واضحی نسبت به داراییهای آنها به دست میآورید و به نوبه خود، راحتتر میتوانید آنها را مدیریت کنید.
مزیت واضح این استراتژی این است که سادهترین راه برای به دست آوردن دید و مدیریت داراییهای نقدی است. علاوه بر این، مدیریت ریسک را ساده میکند زیرا فقط یک حساب مورد نیاز است.
از نظر اجرا، این استراتژی برای سازمانهایی که تعداد حسابهای کمتری دارند، نسبت به سازمانهایی که بانکها و حسابهای زیادی دارند، آسانتر خواهد بود. علاوه بر این، اگر سازمانی نیاز به فعالیت در بیش از یک ارز داشته باشد، آنگاه به کارگیری استراتژی مبتنی بر تمرکز فیزیکی بسیار دشوار خواهد بود.
برخلاف تمرکز فیزیکی، ادغام فرضی موجودی را در حسابهای مربوطه باقی میگذارد. در ادغام تصوری، بانکها موجودیها را «ترکیب» میکنند و برای محاسبه سود آنها را به یک ارز تبدیل میکنند.
این یک راهحل بالقوه برای سازمانهایی است که ممکن است حسابها و ارزهای مختلفی برای اجرای استراتژی تمرکز فیزیکی داشته باشند. با استفاده از ادغام تصوری، سازمانهای بزرگتر میتوانند هزینههای تبدیل FX را بدون صرف تلاش برای ادغام حسابها و روابط شرکتی کاهش دهند.
با این حال، یک نکته مهم این است که همه کشورها اجازه ادغام تصوری را نمیدهند و این تاکتیکها معمولاً توجه حسابرسان و آژانسهای مالیاتی را به خود جلب میکند. برای سازمانهایی که به بازارهای جهانی میپردازند، یک رویکرد ادغام تصوری به بررسی بیشتر برای اطمینان از انطباق با مقررات نیاز دارد.
مدیریت ضعیف جریان نقدینگی بانک میتواند به راحتی منجر به ریسک نقدینگی شود که نیاز به مدیریت ریسک نقدینگی را میطلبد. مدیریت صحیح جریان نقدی و اقدامات به موقع برای بهبود مخارج میتواند به کاهش این خطرات کمک کند.
کارایی عملیاتی در موسسات باید افزایش یابد، از نظر حقوق و دستمزد، جمعآوری پرداختهای مشتری، پرداخت هزینهها و بدهیها. به طور همزمان، مدیریت میتواند برنامهریزیهای آتی برای سرمایهگذاری، خرید تجهیزات جدید و غیره انجام دهد. بانکها همچنین میتوانند پیشبینی دقیق جریان نقدی را برای بهبود جریان نقدی هدف قرار دهند.
بانکها و مؤسسات مالی باید درک کنند که گزارشدهی ریسکها باید با ظهور فناوری و نرمافزار پیش برود، که میتواند دادههای مالی را سادهسازی کند و به تسهیل فرآیند از دیدگاه بزرگتری کمک کند. ارتقاء به نرم افزار کار را آسانتر، سریعتر، کارآمدتر و شفافتر میکند. مدیریت ریسک نقدینگی در بانکها نباید محدود به صفحات گسترده و جمعبندی بینشها برای شناسایی ریسکهای بالقوه باشد.
استفاده از نرمافزار برای مدیریت ترازنامه به بانکها این امکان را میدهد تا بودجهها و قابلیتها را تجزیه و تحلیل و برنامهریزی کنند و ترازنامههای مثبت را حفظ کنند. جدای از کاهش ریسک نقدینگی، به جمع آوری مجموعه وسیعی از داده ها از منابع متعدد نیز کمک می کند، که سپس میتواند دیدی در زمان واقعی از داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام بانک ارائه دهد. این میتواند به بانکها کمک کند تا فوراً به هر گونه ریسک احتمالی واکنش نشان دهند و تعهدات بلندمدت و کوتاهمدت خود را حفظ کنند.
بازنگری مجدد معیارهایی که برای شناسایی ریسکها و بازنگری در زمینه آنها وجود دارد نیز یک استراتژی اثبات شده برای مدیریت ریسک نقدینگی است. بانکها با اجرای فرآیندهای نظارت رسمی و به روز نگه داشتن آنها به طور منظم، میتوانند جریان نقدی را تضمین کرده و خطرات احتمالی را در صورت وجود رد کنند.
به منظور جلوگیری از خطرات و زیان، ضروری است که بانکها بتوانند ابتدا ریسکهای خود را به خوبی شناسایی کنند. آنها باید در مورد احتمال وقوع موقعیتهای شدید صادق باشند، بدترین سناریو ممکن را در نظر بگیرند و سپس برای ایجاد راهحلی برای جلوگیری از آن تلاش کنند. اگر آنها فقط از آنچه میتواند به آنها ضربه بزند آگاه نباشند، در نهایت با خسارات سنگینی روبرو خواهند شد.
ساختارهای همپوشانی به کسب و کار شما اجازه میدهد از هر دو رویکرد تمرکز فیزیکی و ادغام تصوری استفاده کند. در یک استراتژی مدیریت نقدینگی که بر ساختارهای همپوشانی متمرکز است، جمعآوری موجودی با یک بانک همپوشانی و جاروها خودکار میشود. این به کاهش برخی از خطرات مرتبط با ادغام تصوری کمک میکند و همچنین به سازمانهای توزیع شده بیشتر قدرت میدهد تا وجوه خود را توزیع کنند.
دادههای تکراری یک چالش کلیدی برای استراتژی ساختارهای همپوشانی به دلیل استفاده ضروری از جابجاییها برای ادغام دادههای نقدی است. تأخیر در جاروها و زمانهای قطع میتواند منجر به ناقص بودن دادههای نقدی شما شود و به طور بالقوه باعث میشود خزانه شما با شکاف قابل مشاهده پول نقد مواجه شود.
امروزه چابکی مالی به معنای داشتن دارایی در دسترس برای اقدام سریع است. برای بسیاری از کسبوکارها، فقدان دید نسبت به داراییهای مالی، آنها را در یک نقطه ضعف رقابتی قرار میدهد، منجر به از دست رفتن فرصتها و ایجاد ریسک نابجا میشود.
از دست دادن کنترل و فرصت در زمان نامناسبی رخ میدهد، زیرا بسیاری از شرکتها از مدیریت بحران و حالت بازیابی خارج میشوند. اینجاست که مدیریت صحیح نقدینگی میتواند تفاوت ایجاد کند. استراتژی مناسب میزان سرمایه مناسب را در زمان مناسب فراهم میکند. و هنگامی که زیربنای آن فناوری پیشرفته باشد، مدیریت نقدینگی از دادههای مالی کامل و بیدرنگ از سراسر کسبوکار استفاده میکند تا تصمیمات تجاری سریعتر و بهتری را ارائه دهد.
به زبان ساده، مدیریت سرمایه و لیکوییدی، استراتژی است که هر سازمانی برای بهینهسازی، به حداکثر رساندن و حفظ نقدینگی خود اتخاذ میکند. ویژگی مدیریت نقدینگی عالی با دید کامل در مخارج، وجوه نقد، بدهیها و منابع مالی – نه فقط تصویر مالی بزرگتر- مشخص میشود. برای تصمیمگیری درست در زمان مناسب، تیمهای مالی همچنین باید هر معامله و جریان نقدی، هر مقرراتی که بر تعهدات مالی تاثیر میگذارد و هر پرداختی به هر تامین کننده را ببینند. به همین دلیل است که بهترین استراتژیهای مدیریت نقدینگی در مدیریت هزینههای کسبوکار (BSM) تعبیه شدهاند، روشی که یک فرآیند یکپارچه منبع به تسویه حساب را در خزانهداری، امور مالی، AP، و تدارکات برای یک دید جامع و یکپارچه از همه هزینهها و مالی ایجاد میکند.
شرکتها در مراحل مختلف بلوغ مالی، استراتژیهای مدیریت نقدینگی متفاوتی را نشان میدهند. در مراحل اولیه سررسید، مدیریت نقدینگی اغلب ابزاری برای دسترسی به وجوه نقد در دسترس است. این داراییهای نقدی میتوانند برای اهداف مختلفی مانند پرداخت برای کالاها یا خدمات، پوشش تعهدات بدهی یا سرمایهگذاری کوتاهمدت مورد استفاده قرار گیرند. مدیران مالی همچنین به ترازنامه نگاه می کنند و وجوه مربوط به یک حوزه را به نیازهای حساس تر و حساس تر، از جمله عملیات روزانه تبدیل می کنند.
با تکامل بلوغ مالی یک شرکت، مدیریت نقدینگی آن فراتر از استراتژی مدیریت وجه نقد رشد میکند. برای مثال، یک استراتژی گسترده تر، نقدینگی را با استفاده از دید مالی کامل برای باز کردن بازده پنهان در زنجیره تامین، به حداکثر و بهینه میکند. در دوران امروزی، مدیریت زنجیره تامین نیازمند یک رویکرد دائمی هوشیارانه برای فرصتهای نقدی است. نیازهای نقدی باید برای رویدادهای پیشبینیشده و غیرمنتظره، از جمله پرداختهای یکباره، گردش موجودی کندتر، تغییرات فصلی، یا اهداف فروش از دست رفته اندازهگیری شود.
خزانه داری با تدارکات همکاری میکند تا شرایط پرداخت با تخفیف را در تمام صورتحسابها لحاظ کند، مانند: تخفیفهای پرداخت زودهنگام.
خزانهداری شرایط پرداخت را در همه تامینکنندگان و فاکتورها شناسایی میکند و با AP کار میکند تا اطمینان حاصل کند که رویکردی برای مدیریت زمان پرداخت بر اساس نقدینگی وجود دارد، مانند پرداخت تا حد امکان دیرتر یا به حداکثر رساندن معوقه روزهای پرداختنی برای افزایش وجه نقد موجود.
یک برنامه کارت مجازی برای به حداکثر رساندن سرمایه در گردش استفاده می شود.
خزانه داری، تدارکات، و AP با یکدیگر همکاری می کنند تا تعداد تامین کنندگانی را که کارت های مجازی را به عنوان روش پرداخت می پذیرند، افزایش دهند تا حجم تراکنش کارت افزایش یابد، که به نوبه خود هزینه های تحت مدیریت را افزایش می دهد و به طور همزمان مقدار تخفیف بانکی را افزایش می دهد.
دپارتمان های مالی از طریق تطبیق خودکار و شبکه چند جانبه پول نقد اضافی آزاد می کنند.
مشاهده کامل داده های مالی نیز نقش مهمی در حفاظت از نقدینگی ایفا می کند. استراتژیهای مدیریت سرمایه و لیکوییدی میتوانند بینشهای مبتنی بر هوش مصنوعی را در طول پیشبینی وجه نقد و تحلیلهای سناریو اعمال کنند. خزانه داران همچنین ایجاد بانکداری داخلی در سازمان خود را آسان تر خواهند کرد، که نرخ استقراض بالاتر را کاهش می دهد و قرار گرفتن در معرض ارز خارجی را کاهش می دهد.
مدیریت سرمایه و لیکوییدی همچنین نقش بزرگی در مدیریت زنجیره تامین شما دارد. با توجه به نوسانات زنجیره تامین به دلیل مسائل مربوط به همه گیری COVID-19، مدیریت نقدینگی بیش از هر زمان دیگری ضروری است. کنترل نقدینگی به کسب و کارها این امکان را میدهد که در لحظه نیاز تصمیم بگیرند، به خصوص زمانی که عدم اطمینان ممکن است نیاز به اقدام سریع داشته باشد.
ریسکهای نقدینگی حوزههای آسیبپذیری مالی در یک کسب و کار هستند. بدون یک رویکرد صحیح برای مدیریت جریان نقدی و مدیریت سرمایه و لیکوییدی، شرکتها ممکن است با بحران نقدینگی مواجه شوند که پیامدهای پایاندهنده کسبوکار دارد. از جمله رایجترین ریسکهای نقدینگی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بازپرداخت دیرهنگام بدهی یا عدم پیروی از قراردادهای وام می تواند تأمین مالی اضافی را برای شرکت ها دشوار کند. کسب و کارها باید روابط خوبی با وام دهندگان داشته باشند، دارایی ها را با مشخصات سررسید بدهی تطبیق دهند و ساختار سرمایه را مدیریت کنند. عدم تامین منابع مالی یا با نرخ های بهینه می تواند به یک ریسک عمده نقدینگی تبدیل شود.
کسبوکارهای سرمایه اغلب به شدت دارای اهرم هستند، با نسبتهای هزینه ثابت به متغیر. برای چنین مشاغلی، هزینه سرمایه غیرمنتظره، مانند: نیاز به تجهیزات جدید، میتواند محدودیتهای بودجه موجود را بدتر کند. این محدودیتها میتوانند ریسک نقدینگی را افزایش دهند.
مدیریت جریان نقدی به کسب و کار کمک میکند فرصتها و چالشهای نقدینگی احتمالی را درک کند. پول نقد همچنان پادشاه است، به این معنی که جریان نقدی مثبت ضروری است. بدون یک رویکرد سالم، قوی و ثابت به جریان نقدینگی، کسب و کار شما در معرض ریسک نقدینگی دائمی قرار خواهد گرفت و تضمین وامها، جذب سرمایهگذاران یا ماندگاری طولانی مدت را دشوار میکند.
کسبوکاری که در بحران سود زندگی میکند، شاهد کاهش حاشیه سود و کاهش درآمد خواهد بود. این بحرانها اغلب به یک کسبوکار نیاز دارند که در ذخایر نقدی فرو بروند. در حالی که این یک گزینه کوتاه مدت مناسب است، کسب و کاری که از طریق ذخایر نقدی خود می سوزد می تواند به سرعت با معضل نقدینگی مواجه شود.
در سال ۲۰۲۰، اقتصادها و مشاغل جهان تحت تاثیر موجی از مشکلات قرار گرفتند. بحران سلامت و رکود کسبوکار ناشی از آن تأثیر فاجعهباری بر کسبوکارها در هر اندازه داشت. حتی در اواخر سال ۲۰۲۱، مسائل زنجیره تامین و کمبود نیروی کار همچنان باعث ایجاد پیشبینی نامطمئن برای بسیاری از صنایع شد. شرکت هایی که طرح ریسک نقدینگی موثری داشتند، به مراتب بهتر می توانستند آن چرخش های غیرمنتظره را مدیریت کنند و بحران ها را پشت سر بگذارند.
یکی از انواع نقدینگی به توانایی معامله یک دارایی: مانند سهام یا اوراق قرضه، به قیمت فعلی آن اشاره دارد. تعریف دیگر نقدینگی برای سازمان های بزرگ مانند موسسات مالی صدق می کند. بانک ها اغلب بر اساس نقدینگی، یا توانایی آنها در انجام تعهدات نقدی و وثیقه بدون متحمل شدن زیان قابل توجه ارزیابی می شوند. در هر صورت، مدیریت نقدینگی تلاش سرمایه گذاران یا مدیران برای کاهش ریسک نقدینگی را توصیف می کند.
مدیریت نقدینگی در تجارت: سرمایه گذاران، وام دهندگان و مدیران همگی به صورت های مالی شرکت با استفاده از نسبت های اندازه گیری نقدینگی برای ارزیابی ریسک نقدینگی نگاه می کنند. این معمولاً با مقایسه داراییهای نقد و بدهیهای کوتاهمدت، تعیین اینکه آیا شرکت میتواند سرمایهگذاریهای اضافی انجام دهد، پاداش پرداخت کند یا تعهدات بدهی خود را انجام دهد، انجام میشود. شرکت هایی که بیش از حد اهرم دارند باید اقداماتی را برای کاهش شکاف بین پول نقد و تعهدات بدهی خود انجام دهند. هنگامی که شرکت ها بیش از حد اهرم دارند، ریسک نقدینگی آنها بسیار بالاتر است زیرا دارایی های کمتری برای جابجایی دارند.
سرمایهگذاران هنوز از نسبت های نقدینگی برای ارزیابی ارزش سهام یا اوراق قرضه یک شرکت استفاده می کنند، اما به نوع دیگری از مدیریت نقدینگی نیز اهمیت می دهند. کسانی که داراییها را در بازار سهام معامله میکنند، نمیتوانند هر زمان که بخواهند فقط هر دارایی را بخرند یا بفروشند. خریداران به فروشنده نیاز دارند و فروشندگان به خریدار نیاز دارند.
وقتی یک خریدار نمی تواند فروشنده ای را با قیمت فعلی پیدا کند، اغلب مجبور است برای ترغیب کسی که از دارایی جدا شود ، پیشنهاد قیمت را افزایش دهد. برعکس در مورد فروشندگان صادق است، که باید قیمت های درخواستی خود را کاهش دهند تا خریداران را جلب کنند. دارایی هایی که نمی توانند با قیمت فعلی مبادله شوند غیر نقدی محسوب می شوند . داشتن قدرت یک شرکت بزرگ که در حجم بالایی از سهام معامله می کند، ریسک نقدینگی را افزایش می دهد، زیرا تخلیه (فروش) ۱۵ سهم از سهام بسیار آسان تر از تخلیه ۱۵۰۰۰۰ سهم است. سرمایه گذاران نهادی تمایل دارند روی شرکت هایی شرط بندی کنند که در صورت تمایل به فروش، همیشه خریدار داشته باشند، بنابراین نگرانی های نقدینگی خود را مدیریت می کنند.
سرمایه گذاران و معامله گران ریسک نقدینگی را با رها نکردن بیش از حد پرتفوی خود در بازارهای غیر نقدشونده مدیریت می کنند. به طور کلی، معامله گران با حجم بالا، به ویژه، خواهان بازارهای با نقدشوندگی بالا هستند ، مانند بازار ارز فارکس یا بازارهای کالایی با حجم معاملات بالا مانند نفت خام و طلا. شرکتهای کوچکتر و فناوریهای نوظهور، حجمی را که معاملهگران برای اجرای سفارش خرید احساس راحتی میکنند، ندارند.